جدول جو
جدول جو

معنی سلیمان باجی - جستجوی لغت در جدول جو

سلیمان باجی
(سُ لَ)
ابن خلف بن سعید باجی (403- 474 هجری قمری). ملقب به ابوالولید اندلسی، مالکی، فقیهی بزرگ و از رجال حدیث، اصل او از بطلیوس و مولد وی در باجه است. وی به حجاز، بغداد، موصل، دمشق و حلب رفته و مدتی در هر یک از شهرهای فوق اقامت نمود. سپس به اندلس برگشته و متصدی قضاء شده است. وی بمریه درگذشته است. او راست: السراج فی علم الحجاج، احکام الاصول، حدود و اشاره در اصول فقه، و فرق الفقهاء شرح موطاء ابن مالک، شرح المدونه، تعدیل و تجریح لمن روی عنه البخاری فی الصحیح. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 386)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ وی ی)
سلیمان بن داود از محدثان است. ابوکامل بصری گوید: او و پدرش داود با ما حدیث مینوشتند. (سمعانی). محدثان در تاریخ اسلام نه تنها ناقلان حدیث بودند بلکه با دقت علمی، فنی و تاریخی که در تحلیل روایات داشتند، به طور مؤثری در تصحیح، تطبیق و پالایش احادیث نقش آفرینی کردند. آن ها به بررسی دقیق راویان، تحلیل متون روایات و مقایسه با سایر منابع معتبر پرداخته و به دین اسلام کمک کردند تا منابع دینی اش بدون هیچ گونه تحریف به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
شیخ سلیمان ذاتی یکی از شعرا و از مشایخ طریقۀ خلوتیه از مردم کاشان قصبۀ بروم ایلی است ...
وی از جانشینان شیخ حقی افندی بروسه ای بود و در قصبۀ مزبوره در تکیۀ خلوتیه پوست تخت ارشاد گسترده داشت وبه سال 1151 درگذشت، بیت ذیل از اوست:
بو مرده جسممک سان جانیدر فیض
بو درد سینه مک درمانی در فیض،
(ترجمه: فیض بی شک جان این جسم مردۀ من و درمان این سینۀ دردمند من است)
لغت نامه دهخدا